اولین قدمهای همایون
قند عسل جونم
وقتی 26 فروردین بدون کمک گرفتن از جایی بلند شدی انگار که تمام شادی دنیا به قلبم هجوم آورد. روز بعد که دوقدم برداشتی بیشتر ذوق کردم. اما امروز که شمردم یه ده قدمی میشد گاهی هم بیشتر.
فیلمی نگرفتم ازت چون نمیخوام لذت این صحنه ها رو با دوربین دست گرفتن از بین ببرم. میخوام قشنگ نگات کنم.
امروز بعد اینکه یه پات رو به سختی گذاشتی بالای مبل و خودتو به هر طریقی بود کشوندی اون بالا باورم نمیشد که بتونی اون ارتفاع رو فتح کنی اما موفق شدی.
از چند روز پیش هم که تو فکر کابینت ها بودی و امروز دیگه واقعا سرسختانه کند و کاو کردی. تمرین ورزشی هم باز کردن در ظرفشور و نشستن رو درش هست.
مامان قربون اون پاهای کوچولوت برم که داری همه جای خونه رو کشف میکنی و گرفتاری های منو زیاد...
اما شیرینه این کارات...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی