ماجراهای از پوشک گیری قند عسل
سلام جگر مامان قند نبات عسل شیرینم از سه شنبه گذشته تصمیم گرفتم از پوشک بگیرمت. البته این تصمیم جز با همکاری پسر فهیمی چون شما ممکن نبود. دو روز اول کمی خرابکاری داشتی اما بعدش دیگه راه افتادی. استیکر هایی که لیلا جون و گیلا و دیبا برات خریدن کلب تو روحیه ت تاثیر مثبت داشت. خداروشکر پی پی رو هم تو لگن راه افتادی و سیفون رو هم خودت میکشی. خلاصه اینکه دیگه خیلی خیلی خوشحالم که همکاری میکنی باهام. خودت هم دیگه پوشک دوس نداشتی و سه شنبه بهم گفتی بنداز دور. خلاصه اینکه یه جشن کوچولو هم واسه خودمون گرفتیم از گردش و تفریح گرفته تا سر زدن به رستوران و خوردن غذای خوشمزه ...
نویسنده :
مامان رؤیا
21:48