نوبت منم شد
سلام قند نباتم
یلدا مبارک باشه
دیروز بردمت خانه ی کودکی کلی بازی کردی و خاله متین همونجا ازت عکس هندونه ای گرفت
امشب هم رفتیم خونه پدر جون . موقع برگشت دقیقا زمانی که رسیدیم جلو بیمارستان قایم تو ماشین ازم پرسیدی مامان پرستارها بچه ها رو چطور از شکم میارن بیرون
منم خونسرد گفتم شکم رو آروم باز میکنن بچه رو میارن بیرون
بعدشم گفتی اها فهمیدم عین سی دی
گفتم بله
و داستان ختم به خیر شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی